slm be hameye onaii ke in vebloge mano donbal mikonan
man ye pishnahade khob daram
bare hamaton
shoma az in bebad mitonin
har mozoee ke mikhaino bedin va man barash sher begam
va toye sayt bezaram
ba tashakor az dostaye golam
mehrasa
__________________________________________________
دوست دارم پاک بمانم
همچو شبنم روی قنچه
دوست دارم همچوپروانه باشم
10 روز زنده بمانم ولی پاک بمانم
دوست دارم همچو مادر
ببینم بهشت را زیر پاهانم
پاکانه سفر کنم وپاکانه بمیرم
دوست ندارم همچو باباهای نفرت
بر دل عاشق بشینم
دوست ندارم همچو کلاغ پرسیاه
دل کبوتر عاشق را سیاه کنم
دوست ندارم ها زیاد است
کدامش را دوست نداری؟
نه شعر نیست حرف دلمه
زندگی چیست؟ همان فرصت با هم بودن؟
زندگی چیست؟ همان طلب مرگ از خدا ؟
زندگی چیست؟
(همان قاری است که از وارد شدن به آن می ترسم)
زندگی همان معنای مرگ است.
همان بد بختیست
برای من زندگی = جهنمه
مرگ نه زندگی این گونه است
این چه زنگییه که هر روزمو با طلبه مرگ آغاز کنم
مرگ شیرین تر از بوسه ی مادر و شیرین تر از بوسه ی عشق است
زندگی برای من همچون آب زلالیست که ته آن را جهنم می نامم
که می داند چه می داند که زندگی به چه معناست
گاهی فکر می کنم زندگی همان فرصتیست که از خدا طلبه بخشش کنم
اما گاهی می گویم
زندگی فرصتی برای من نیست زندگی فرصتی برای دیگرانه
نه منی که هروزمو با طلبه مرگ آغاز کنم
mehrasa
___________
آمدی باران ولی دیر آمدی.......زدو رفت دل مارا هم برد
دیر آمدی باران دیر آمدی
گر آمدی ولی باز هم دیر شد....آن گه که آمدی بشوی وببر
دلش را ز کینه..............دوست دارم ببیند عشق را آن همه مهر را
باران باران
گر آمدی یادت باشد که چه گفتم.....دلش پر از کینست از گناه و تنفر پر
دیر آمدی باران دلم را که داشت میبرد افتاد ز دستش
قدم زدو از روی آن گذشت........دلم را پس از افتادن بر نداشت
می گفتم دلش پر است..... کمی اشک کم است که بریزد ز چشمش
دیر آمدی باران دیر دیر.
m and y
من ننالم کی بنالد کی بگوید کی نگوید
کی بخنددکی نخندد کی بگرید کی نگرید
من می گویم عشق حقیقیست تو می گویی عشق دروغست
من به لذتش بخندم تو به دردآن بگریی
من دلم خواهد که عشق را بفشارم به سینه ام
تو نخواهی که ببینی عشق ا در تارو پودت
من که خواستاره این امرم تو پی آن را نداری
من که دقت دارم افسوس که تو از آن باشی فراری
m and y